از زندگی، مبارزه و سلوک حاج حسن حسین زاده موحد
حاج حسن حسینزاده، در سوم فروردین ماه سال ۱۳۳۱ در خانوادهای مذهبی و مبارز و در محلۀ امامزاده یحیی (نزدیک خیابان ۱۵خرداد فعلی و بوذرجمهری سابق) متولد شد. پدرش، مرحوم محمدمهدی حسینزاده موحد از شاگردان حاج آقا مرتضی زاهد (استاد اخلاق و عرفان) و آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی (رهبر سیاسی و معنوی مردم ایران در دهههای بیست و سی) بود. مرحوم حاجآقا مهدی حسینزاده از معتمدین گروههای سیاسی مذهبی و رابط و پیک خاص آیتالله کاشانی بین ایشان و امام خمینی (ره) بود، و همچنین بین آیتالله کاشانی و رهبران و نخستین شهدای فدائیان اسلام[۱]. مرحوم حاجآقا مهدی حسینزاده پس از درگذشت مرحوم آیتالله بروجردی برای پیروی از مرجع تقلید از آیتالله کاشانی سوال میکنند و ایشان در پاسخ امام را با عنوان «حاجآقا روحالله» معرفی میکنند. با این معرفی آیتالله کاشانی، حاجآقا مهدی از نخستین مقلدان اجتهاد و مرجعیت امام خمینی شد. بههمین خاطر حاجآقا مهدی حسینزاده که پیش از شهرت امام به عنوان رهبر معنوی و سیاسی مسلمانان، شناختی قدیمی نسبت به امام خمینی داشت فرزندانش را از کودکی با فرهنگ امام خمینی آشنا کرده بود. او همچنین برای آشنایی با فرهنگ مبارزه و شهادت، پسران خود را در همان کودکی پنجشنبۀ هرهفته با خود به زیارت مزار شهیدان فدائیان اسلام در مسگرآباد[۲] میبرد. موضوعی که با شهادت گروه بعدی شهدای موتلفه[۳] به زیارت مزار آنان نیز انجامید.
حاجحسن حسینزاده و برادرانش پیش از آغاز علنی نهضت امام خمینی چندباری در کودکی و هنگام تشرف پدر به خدمت امام خمینی در قم و در امامزاده قاسم تهران، امام را دیده بودند و به این مرد بزرگ تاریخ جهاد و مبارزه دلبسته بودند. اینگونه بود که حاجحسن همراه اعضای خانواده مبارزات سیاسی خود را از نوجوانی و از سیزده سالگی آغاز کرده بود و نخستین دستگیری او در ۱۵سالگی هنگام پخش اعلامیۀ امام خمینی در امجدیه اتفاق افتاده بود. حسن حسینزاده تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ که همراه با برادر مبارزش (محمد حسین زاده موحد) بالاخره از زندان آزاد شد، نزدیک به ۹ سال غیرپیوسته را در زندان و بازجویی و شکنجه گذراند. زندان قصر، زندان قزلقلعه، زندان کمیته مشترک و زندان جمشیدیه زندانهایی بودند که هرکدام مدتی میزبان این مرد مبارز بودند.
حسن حسینزاده، این به قول گزارش محرمانه ساواک «جوان خودسر و متعصب» و به قول مهندس بازرگان «جوان معقول و خیلی مقدس و محجوب»[۴] در ابتدای مبارزه از شاگردان و دوستداران آیتالله شهید سعیدی بود. پس از شهادت ایشان با جمعی از جوانان مبارز به منزل علما و ائمۀ جماعات مساجد محدودۀ خیابان ۱۷شهریور میرفت تا آنان را متقاعد به برگزاری مراسم ختمی برای شهید سعیدی کند. از جمله در مسجد مهدوی، مسجد لرزاده، مسجد خیابان صفاری و…. وی با همراهی دوستانش همچنین به انتشار آگهیها همراه با عکس این شهید و دعوت از سخنرانان انقلابی برای پرشور شدن این برنامهها اقدام کرد.
سالهای زندان را به یادگیری علوم حوزوی و اسلامی نزد مجتهدان و اساتید برجستۀ حوزه که در آن دوران در زندان ستمشاهی به سر میبردند ( مثل «آیتالله طالقانی»، «آیتالله ربانیشیرازی»، «آیتالله شهید حقانی»، «آیتالله انواری» و…) گذراند. او در ایام آزادی به فعالیتهای سیاسی و مذهبی در قالب برگزاری جلسات و هیئات با انقلابیون میپرداخت. هیئتی که خود حاج حسن و برادرش تشکیل داده بودند و به طور هفتگی در شبهای جمعه برگزار میشد «انصار المهدی» نام داشت. هیئتی در محدودۀ میدان خراسان و خیابان ۱۷شهریور کنونی تهران که با تفسیر قرآن و ترویج معارف اهل بیت (علیهم السلام) و همچنین فعالیتهای سیاسی و اعتقادی همراه بود و بسیاری از روحانیان انقلابی آنزمان در دهههای مختلف به آن دعوت میشدند. از جمله رهبر عزیز انقلاب «حضرت آیتالله خامنهای» که در یکی از دههها به موضوع «مرگ، زندگی و شهادت» پرداخت و در دههای دیگر به موضوع حساسیتبرانگیز «استعمار». گفتنیست شهید مظلوم «امیر مراد نانکلی» نیز از اعضای ثابت این هیئت جوان و کوچک بود که سال ۱۳۵۳ زیر شکنجۀ ساواک در کمیتۀ مشترک به شهادت رسید.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی حاج حسن حسینزاده به فعالیتهای فرهنگی و اسلامی رویآورد، فعالیتهایی که تا واپسین روزهای حیاتش ادامه پیدا کرد. وی با آغاز جنگ تحمیلی دولت بعثی عراق و پشتیبانی دیگر کشورهای فاسد علیه ایران، داوطلبانه عازم جبهههای جنگ شد. او با حضور در بخش فرهنگی و عقیدتی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) به عنوان استاد و مربی عقیدتی، کرسی اخلاق را در دوکوهه، محور کرخه، محور کارون و بهویژه محور فاو تشکیل داد. رزمندگان اسلام در این کلاسها که در سنگرهای مختلف برگزار میشد، در کنار جلسۀ اخلاق از جلسات آموزش عقائد و معارف اسلامی حاجحسن حسینزاده بهرهمند میشدند. تا اینکه سرانجام در دیماه ۱۳۶۵ و در عملیات تاریخی، مهم و افتخارآفرین «کربلای ۵» در خط مقدم با گلولۀ نیروهای عراقی مجروح و سپس به اسارت ارتش عراق درآمد و راهی «اردوگاه ۱۱ تکریت» شد، اما کسی از این اسارت مطلع نشد. بعضی از شاهدان ماجرا او را غرق در خون، افتاده بر زمین و در حال مطالعۀ قرآن جیبیاش گزارش کرده بودند و بعضی اذعان بر شهادت او داشتند. از آنجا که در زمان عملیات، همرزمان حاجحسن به خاطر شدت حملات دشمن نتوانسته بودند پیکر او را به عقب برگردانند و از آنجا که پس از اسارت او در اردوگاههای مخفی صدام (که به صلیب سرخ و دیگر نهادها گزارش نمیشد) اسارت خود را میگذارند، امر بر همگان مشتبه شد و به جای اسارت، خبر شهادت او به تهران رسید. بیش از چهار سال مراسم یادبود برای حسن حسینزاده به عنوان «شهید مفقود الاثر» برگزار شد و قبری نمادین هم در قطعۀ ۲۴ بهشت زهرا و در کنار مزار شوهرخواهر شهیدش (شهید محمد کچویی) به او اختصاص پیدا کرد. این مجالس یادبود اغلب با یادبود شهید کچویی به عنوان مراسم دو شهید یک خانواده برگزار میشد.
از آنسو در اردوگاههای صدام، حاجحسن حسینزاده موحد علیرغم وضعیت وخیم جسمانی و جراحاتی که برداشته بود سلوک مذهبی و کار فرهنگی خود را تعطیل نکرده بود و همچنان محل رجوع بسیاری از اسرا، مخصوصا برای موضوعات دینی و مذهبی بود. بسیاری از آزادگان اردوگاه ۱۱تکریت برای حفظ سورههای قرآن و یا یادگیری ادعیه و زیارات، مخصوصاً زیارت عاشورا به حاجحسن که به نوعی قرآن و مفاتیح سیّار و گویای آنجا بود مراجعه میکردند.
سرانجام دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۹ حاج حسن حسینزاده موحد، مبارز خستگیناپذیر، با پیکری تکیده، نحیف و مجروح و در کمال ناباوری خانواده و دوستانش آزاد شد و به خانه برگشت. به گواهی خانواده و دوستانش پیش از اسارت حدوداً هفتاد و چند کیلو بود و پس از آن نزدیک به سی و چند کیلو. در ایام اسارت به خاطر صدمات ناشی از جراحت گلوله در کمر و شکنجه و وضع هولناک اردوگاههای عراق، هردو پای حسن حسینزاده خشک شده و بسیاری از اعضای دیگر پیکر او از جمله کلیه، دندانها، ریه و… آسیب جدی دیده بود. پس از آزادی با چندین ماه بستریشدن در بیمارستان تهران و تحت عمل و مداوا قرارگرفتن، فقط یکی از پاهای این جانباز سرافراز تا حدودی بهبود پیدا کرد.
حسن حسینزاده موحد پس از ترخیص از بیمارستان تا واپسین روزهای زندگی دنیایی، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی خود را ادامه داد که جدا ازجلسات ماهانۀ جامعۀ کبیره در منزل، شامل جلسات دیگری در سراسر کشور میشد. از فعالیتهای فرهنگی شاخص او تشکیل گروه راهپیمایی و پیادهروی از تهران تا مرز خسروی (در زمان بسته بودن راه کربلا) و برپایی مراسم دعای عرفه همراه با آزادۀ سرافراز و روحانی پاکباز جاودانیاد حجهالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی بود. او در تمام این سالها هیچگاه زندگی ساده زیستانه و مشی انقلابی خود را کنار نگذاشت. او در این ایام اهتمام به درک محضر و یا جلسه اخلاق علما و عرفای بزرگ روزگار از جمله آیات عظام مرحوم انصاری شیرازی، مرحوم شبزندهدار، مرحوم حاجآقا مجتبی تهرانی، و حضرات آیات ضیاءآبادی، فاضلیان، ناصری، جوادی آملی، حسنزاده آملی و دیگر بزرگان را داشت. از سال ۵۴ در زندان تا سالهای آخر عمر بیشتر روزهای عمر خود را به روزه سپری کرد و لب از قرائت روزانۀ سورههای قرآن کریم، زیارات و مناجاتهای نقل شده از ائمه معصومین (علیهم السلام) نبست. به جز سورههای قرآن کریم حجم بالایی از مناجاتها و زیارات و همچنین خطبههای امیرمومنان علی (علیه السلام) را از حفظ داشت و اینها همه گوشهای از زندگی مجاهدانه و حالات عارفانه او بود.
جاودانیاد حاج حسن حسین زاده موحد، عارف مجاهد، پیشکسوت جهاد و مبارزۀ دوران انقلاب اسلامی و آزاده سرافراز و جانباز دوران دفاع مقدس در سن ۶۳سالگی و در سحر آخرین روز سال ۱۳۹۴ به یاران شهیدش پیوست.
پ ن: غسل این مرد مجاهد در حسینیۀ آقا شیخ مرتضی زاهد و با حضور حجه الاسلام نخچی و حاج منصور ارضی انجام شد و مراسم تشییع و مراسمهای وداع با ایشان در محل مسجد حوری با حضور جمع کثیری از امت حزبالله و جمعی از همسنگران و همرزمان او در دوران انقلاب و دفاع مقدس برگزار شد. همچنین تا مراسم چهلم، هر هفته مجلس زیارت جامعه کبیره نیز به یاد ایشان برگزار شد. از جمله حاضران در این مراسمها میتوان به حجج اسلام: حجازی، جاودان، صدیقی، شجونی، محسنی اژهای، ابوترابی و همچنین شخصیتهایی همچون عزتالله مطهری (عزت شاهی)، سردار محمد کوثری و حسین شریعتمداری اشاره کرد.
[۱] شهیدان نواب صفوی، سید حسین امامی، سید عبدالحسین واحدی، سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی و مظفر ذوالقدر
[۲] بعداً با اجازه و نماز مرحوم آیتالله مرعشی نجفی مزار این شهیدان عزیز از قبرستان مسگرآباد تهران به قبرستان وادیالسلام قم منتقل شد
[۳] شهیدان حاج صادق امانی، مرتضی بخارائی، رضا صفارهرندی و مرتضی نیکنژاد
[۴] مجموعه آثار مهدی بازرگان، جلد سوم، فصل خاطرات زندان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.