دسته: شخصیتهای شاخص, شهدای دفاع مقدس
شهید دانش آموز مرحمت بالازاده
نوجوان 14 ساله
علت شهادت : با اصابت تیر و ترکش
حکم جهادی اش را از دستان رهبر گرفت
شناسه اثر : 4011429
123
نفر در حال مشاهده محصول هستند
- تضمین اصالت و کیفیت کالا
- ارسال با پست پیشتاز
- تضمین کمترین قیمت
- پشتیبانی ۲۴ ساعته
قیمت محصول:
ارسال رایگان برای سفارش های بالای ۵۰۰ تومان
چنان چه جمع صورت حساب شما بالای ۵۰۰ هزار تومان شود هزینه پست برای شما به صورت رایگان محاصبه خواهد شد.
پرداخت درب منزل
بعد از دریافت سفارش
تضمین قیمت محصولات
کمترین قیمت در سطح اینترنت
امکان مرجوع کردن سفارش
در صورت عدم رضایت
تضمین کیفیت و اصالت
فروش مستقیم از شرکت
ارسال سریع سفارشات
با پست پیشتاز
شهید نوجوان مرحمت بالازاده، رزمنده کوچک کربلای ایران بود که با بسیاری از پیشروان انقلاب، همچون امامخمینی(ره)، ریاستجمهوری، نخستوزیر و ریاست مجلس دیدار کرده و بارها مورد تفقد و نوازش و تمجید آنها قرار گرفته بود.
حتی در شهرستان گرمی مغان، مرحمت سخنگوی انقلاب و رزمندگان اسلام شده بود.
بهطوری که امام جمعه شهر، قبل از خطبههای نمازجمعه، از شهید بالازاده میخواست که برای مردم سخنرانی کند و پیام عاشوراییان ایران را به جوانان و نوجوانان شهر برساند. در ادامه بخشهایی از زندگی این شهید نوجوان را مرور میکنیم.
در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاستجمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج میشدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از همان نزدیکی شنیده میشد.
صدای جیغمانندی هم دائم فریاد میزد: «آقای رئیسجمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم.» حضرتآقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» به ایشان میگویند پسر بچه از اردبیل آمده و اصرار دارد شما را ببیند.
دیدار با رهبری برای مرحمت فراهم میشود و حضرتآقا میفرمایند: سلام باباجان! خوش آمدی. چی شده؟ مرحمت ذوقزده میگوید: «آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند!» حضرتآقا میفرمایند: چرا پسرم؟ مرحمت به یکباره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریدهبریده میگوید: «آقاجان! حضرت قاسم(ع) 13ساله بود که امامحسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هرچه التماسش میکنم، میگوید 13سالهها را نمیفرستیم، اگر رفتن 13سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا میخوانند؟» حضرتآقا دستشان را روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درسخواندن هم خودش یک جور جهاد است.» شهید بالازاده هیچچیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هقهق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد. حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای…! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است، هر کاری دارد راه بیندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل، نتیجه را هم به من بگویید.» حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن، پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و… اینطور شد که او حکم جهادش را از رهبری گرفت و حدود 2سال در جبهه حضور داشت و در نهایت 21اسفند 1363با اصابت تیر و ترکش به گلو و چشم، در 14سالگی در جزیره مجنون به شهادت رسید.
وزن |
0.560 kg |
---|---|
ابعاد |
0.5 ×63 × 180 cm |
جنس چاپ |
استیکر مات / استیکر براق |
جنس ماکت |
چاپ استیکر بر روی کارتن پلاست 5میل |
نگهدارنده ماکت |
میله استیل و پایه شیشه ای |
بسته بندی |
نایلون حبابدار |
امتیاز 0 از 5
0 دیدگاه
امتیاز 5 از 5
0
امتیاز 4 از 5
0
امتیاز 3 از 5
0
امتیاز 2 از 5
0
امتیاز 1 از 5
0
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ماکت شهید مرحمت بالازاده” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.